3 دلیل مهم برای خوب بودن وجود دارد

434249 932 خبر مرکزی

فرادید| از کودکی به ما یاد داده اند که خوب باشیم. کودک سه ساله هنوز نمی داند که سوق دادن دیگران به بازی بی ادبانه است تا زمانی که بزرگترها به او مهربانی با دیگران را یاد می دهند و این ویژگی کم کم در او نهادینه می شود. اما بیست سال بعد، خیلی خوب بودن، اگر خیلی زیاد باشد، می تواند او را به دردسر بیاندازد، حتی می تواند او را از انجام کارهای مهمی مانند افزایش دستمزدها، رسیدن به عشق زندگی اش یا اختراع چیزی که به آن اعتقاد دارد باز دارد.

به گزارش فراد؛ در اعماق وجود شما فکر می کنید که خیلی خوب بودن می تواند ما را مجبور به انجام کاری کند که نمی خواهیم انجام دهیم. شاید دلیل اینکه ما چنین کارهایی را انجام می دهیم این باشد که نمی خواهیم دیگران را ناامید کنیم، نگران این هستیم که دیگران در مورد خود چه فکر می کنند، یا ممکن است انجام این کار برای ما راحت تر از نه گفتن باشد.

شاید گاهی اوقات می خواهید شبیه یکی از اعضای یک تیم به نظر برسید، جرات نمی کنید چیزی خطرناک، احمقانه یا خیلی دور از منطقه امن من بگویید، یا جرات احساس حقیقت را در مورد آنچه در درون شماست، در خارج از آن ندارید. عشق به دیگری، انجام ندادن هیچ کاری یا شاید دوست داشتن دوست داشته شدن و ارزشمند بودن.

خیلی خوب بودن چه اشکالی دارد؟

دلایل زیادی برای خوب بودن وجود دارد و بیشتر اوقات این یک ویژگی لذت بخش و عالی است، اما آیا می دانستید که افراد خوب کمتر از دیگران درآمد بالایی دارند؟ آیا می‌دانستید که خوب بودن می‌تواند استرس شما را افزایش دهد، شانس بالارفتن شما را کاهش دهد، احتمال سوختگی شما را افزایش دهد، شما را از نظر روحی و جسمی بیمار کند و حتی بر توانایی شما برای تکمیل فهرست کارهایتان تأثیر بگذارد؟

هرست، لیوینگستون و جی در یک نظرسنجی از 9000 نفر که در دهه گذشته به نیروی کار پیوستند، در مورد کارشان مصاحبه کردند، تست های شخصیتی گرفتند و سپس نتایج را با داده های درآمد مقایسه کردند.

نتیجه این مطالعه خوشایند نیست، حتی برای زنان نیز بسیار بد است. قبل از بیان نتیجه، یک کلمه بیان کنید رضایت تعریف: این ویژگی شخصیتی در ویژگی های رفتاری فردی که مهربان، دلسوز، کمک کننده، صمیمی و با ملاحظه است، یافت می شود. در روانشناسی شخصیت مدرن، رضایت یکی از پنج بعد اساسی ساختار شخصیت است. در حال حاضر، صرف نظر از میزان رضایت زنان، درآمد آنها حدود 14 درصد کمتر از مردان است، در حالی که درآمد مردان دلپذیر به طور متوسط ​​7000 دلار کمتر از همتایان غیرقابل مذاکره خود است.

  برای کاهش استرس از امگا 3 استفاده کنید

حال با توجه به نتایج این سوال مطرح می شود که آیا برای موفقیت و پیشرفت در حرفه خود باید بی ادب و نامهربان بود؟ نه، اصلا لازم نیست خوب بودن را کنار بگذارید، فقط باید آن را کنترل کنید و بفهمید که چگونه بر عملکرد شما تأثیر می گذارد و مردم چگونه شما را درک می کنند.

1- خوب بودن بیش از حد مانع پیشرفت و ارتقاء شغلی است

یکی از مشتریان من که بسیار سخت کوش و پایبند به کارش بود، هیچ وقت به فکر ارتقاء نبود. پست‌ها و مسئولیت‌های جدیدی پیشنهاد شد، اما نام او هرگز در فهرست نامزدها یا منتخبان قرار نگرفت. چنین افرادی، اگرچه قادر به رهبری تیم های بزرگ هستند، اما هرگز آنها را به عنوان عضو هیئت مدیره یا فردی که می تواند پیشرفت کند، نمی بینند.

یکی از کارهایی که من می خواهم این افراد انجام دهند این است که از اعضای تیمم بپرسم “نظر شما در مورد من چیست؟”

این برای بسیاری از ما آسان نیست و برای کسانی که نگران این هستند که دیگران در مورد خود چه فکری می کنند دشوارتر است. اما پس از پرسیدن این سوال با این پاسخ مواجه می شوند: “چقدر خوشگلی!” چرا؟ چون همیشه به روی دیگران باز هستید، همیشه برای دیگران وقت گذاشته اید، برای هر مناسبتی کیک تهیه کرده اید و علیرغم مشغله هایتان همیشه آماده گوش دادن به حرف دل دیگران بوده اید. پس مشکل کار شما کجاست؟

عیب این خصلت این است که به اندازه کافی «نترس و پرشور» و تشنه پیشرفت شغلی به نظر نمی رسند، زیرا همیشه شاد هستند و همین ویژگی باعث می شود دیگران آنها را شایسته ترفیع ندانند.

هدف جدید شما: کاری انجام دهید که برای مقام های بالاتر “مناسب و شایسته” تلقی شود.

پاسخ احتمالی شما: این افراد پویا هستند، حرف های خود را روی صندلی می گذارند، می توانند بر هر چیزی غلبه کنند و افراد دوستشان دارند حتی زمانی که به خوبی آگاه نیستند یا می خواهند کار ناخوشایندی را به زیردستان خود بسپارند.

  دومین افزایش متوالی سهام

راه حل دوم این است که بر روی شخص یا افرادی که تحسین می کنید تمرکز کنید، کسانی که قبلاً به رویاهای شما رسیده اند.

2- خوب بودن به این معنا نیست که مرد یا زن به قربانی بله بگوید.

گاهی اوقات رسیدن به آنچه می خواهید غیرممکن به نظر می رسد. عباراتی مانند “این است” و “کاری نمی توانم انجام دهم” نشانه هایی از موانع در مسیر شما هستند.

ما معمولا در مورد برخی مسائل «سکوت» می کنیم. اگر نگران نرسیدن به آنچه می خواهید هستید، بدانید که دست کم گرفتن خوبی ها به معنای روی آوردن به بدی ها و بدی ها نیست. باید به یاد داشته باشید که:

نام خود را در بالای لیست کارها قرار دهید.
آنچه را که می خواهید بگویید بگویید.
مرزها را تعیین کنید.
کلمه “نه” را به دوست خود یاد بگیرید.
بر اساس خواسته های خود برنامه ریزی و عمل کنید.

اگر نمی توانید به راحتی منظور خود را بیان کنید، دیدگاه خود را نسبت به جهان تغییر دهید. از خود بپرسید: “اگر من آنچه را در دل دارم بگویم، پس رضایت من چه ارزشی دارد؟” «برای من چه معنایی دارد که با افرادی که با آن‌ها کار می‌کنم یا با آنها زندگی می‌کنم که مشکل من دارند صحبت نکنم؟» وقتی مشکلات افراد اطراف خود را درک کرده و احساس می‌کنید، انگیزه می‌گیرید که به تغییر وضعیت کمک کنید.

کسانی که در جامعه و محیط کار خیلی خوب هستند در خانه خودشان هم این ویژگی را دارند. وقتی در این مورد از آنها می پرسی، اعتراف می کنند که در خانواده خودشان خدمتگزار هستند.

اگر می خواهید فداکاری ها را کنار بگذارید، به این فکر کنید که واقعاً چه نوع ارتباطی را می خواهید. نیازی به کینه توزی و تهمت و دشمنی نیست تا در حد خوبی باشد. روشی را که می خواهید برای برقراری ارتباط پیدا کنید و ابتدا به خودتان احترام بگذارید و اجازه ندهید که نگرانی های شما بر اعمال شما مسلط شود.

3- هیچ چیز کامل و بی عیب نیست

تشخیص واقعیت از تخیل می تواند دشوار باشد. در این دنیای کمال گرا، طرف واقعیت و صداقت باشید.

  نگاه متفاوت دختر شهید باکری به داستان الناز رکابی

آیا کسی را می شناسید که زندگی کاملی داشته باشد؟ بدن عالی، خانه عالی، شغل عالی، رابطه عالی و غیره؟

حقیقت این است که زندگی هیچکس کامل نیست.

والدین جوانی را می شناختم که همیشه سعی می کردند همه را خوشحال کنند و این باعث ناراحتی آنها می شد زیرا دیگر وقت کافی برای زندگی خود نداشتند. اغراق نمی کنم اگر بگویم جایی برای آنها باقی نمانده است. من به آنها گفتم: “اگر نمی توانید راضی باشید، می توانید فرزندان خود را راضی کنید؟” با تعجب به من نگاه کردند. سپس پرسیدم: «آیا توقع داری فرزندانت کامل باشند؟ وقتی مثل شما بزرگ می شوند، آیا برای کمک به دیگران از اهداف و لذت های خود دست می کشند؟
مواد شیمیایی شادی را می توان زمانی تحریک کرد که نیاز به خلاص شدن از شر افکار منفی و انجام اقدامات جدید داشته باشید. برخی از این مواد سرگرم کننده عبارتند از:

دوپامین: برای کار خوب، پر کردن فهرست کارها، دستیابی به هدف، کمک به دیگران، غذا به خود پاداش دهید.
سروتونین: ورزش، خواب خوب، آفتاب، ماساژ، افزایش اعتماد به نفس
اندورفین ها: خنده، اسانس، شکلات تلخ، رابطه جنسی
اکسی توسین: خود را دوست داشته باشید، دیگران را دوست داشته باشید و سگ ها را در آغوش بگیرید

زوجی که قبلاً نام بردم توانستند زمان خود را تقسیم کنند، نه تنها می توانستند در مورد خواسته های خود صحبت کنند، بلکه توانستند مرزهای مناسبی را برای اطمینان از رسیدن به آنها تعیین کنند و در نهایت نگرش خود را نسبت به کلمه “تسلط” تغییر دادند. چرا که قبل از آن شک داشتند که خواسته هایشان هژمونیک یا اصرار، خودخواهانه یا خود نگهدارانه است؟ آنها یاد گرفته اند که خواسته های خود را با اطمینان بیان کنند و انتظار نادیده گرفته شدن یا طرد شدن نداشته باشند.

در مورد کلمات چه احساسی دارید؟ آیا آنها به شما حرف می زنند یا شما را دلسرد می کنند؟

نتیجه

خود را در لیست کارهایتان اولویت بندی کنید. بگوچی میخواهی. مرزها را تعیین کنید و نه گفتن را یاد بگیرید. خواسته های خود را برنامه ریزی کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. کاهش مقدار خوب به معنای بد نیست، بلکه راهی برای احترام به عزت نفس شماست.

منبع: Lifehack

دیدگاهتان را بنویسید