مناسب برای برند تاناکورا

آهنگی از بنی یعقوب| مناظره بین زن و مرد بالا می گیرد، همه صحبت ها در مورد درز پاره پشت لباس است که با دقت دوخته شده و ژولیده شده است. اما مرد اصرار به خرید این لباس خارجی دارد. کاپوت خاکستری با کاپوت.

من در فروشگاه تاناکورا در میدان رسالت تهران هستم. لباسی که این مرد انتخاب کرد همان بلوز کلاه دار یا کلاهدار است که این روزها در بسیاری از لباس فروشی ها نیز موجود است، اما اگر فکر می کنید این لباس با این درز پشت ارزان است، سخت در اشتباهید. این هود 480 هزار تن قیمت دارد.

بر زن اصرار می کنی و مرد را انکار می کنی:

ببین بریم، این پاس در میدان هفت خانه هم همینطور است، من به چشم خودم دیدم 300 هزار تومان. پشت این لباس زیبا پاره شده است. پچ او کاملا واضح است. به هیچ وجه نمی توان آن را پنهان کرد.

در عوض، یک کالای خارجی خوب می خرم. مرگ نداره اگر می بینید که الان اینجا سکس خیلی گران است، به این دلیل است که همه می فهمند خارجی است. هیچ کس قبلا نمی دانست. هیچ استفاده ای برای لباس بیرونی وجود ندارد. همه برای خرید سکس به اینجا می آیند.

مرد کارتی می کشد و کلاه خاکستری می خرد. زن همچنان به سمت چپ او نگاه می کند و زیر لب غر می زند: “لباس پاره ای خریدم 480 هزار تن و فقط خوشحالم، دیوانه این مرد هستم.”

هفته گذشته یکی از اعضای اتحادیه تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک اعلام کرد که فروش پوشاک تاناکورا به دلیل مشکلات بهداشتی و قاچاق این نوع پوشاک ممنوع است و این گونه فروشگاه ها سرکوب خواهند شد.

مجید افتخاری تاکید کرد: فروش پوشاک تاناکورا به طور کلی در کشور ممنوع است و اتحادیه با این گونه فروشگاه ها در همه جا برخورد کرده و پلمب خواهد کرد. وی همچنین گفت: پوشاک تاناکورا در کشور رواج چندانی ندارد و دلیل ممنوعیت فروش پوشاک تاناکورا مشکلات بهداشتی و قاچاق این نوع پوشاک است. زیرا این لباس ها استاندارد نیستند و وضعیت آن ها نظارت نمی شود و حتی می تواند منجر به آسیب جسمی شود.

البته به گفته رئیس اتحادیه پوشاک ایران، این نوع پوشاک خارجی قابل اهدای کشورهای دیگر است، بنابراین پوشاک را می توان به شخص ثالث اهدا کرد، اما پوشاک این برند قابل جداسازی و فروش است.

  در مهرماه اسامی برندگان در تسهیلات امید رفاه بانک کارگران اعلام شد.

افتخاری معتقد است تعداد فروشگاه های فعال تاناکورا در کشور بسیار اندک است و اغلب این واحدها چندین بار پلمب شده و حتی قول داده اند اما فعالیت خود را از سر گرفته اند. اما سفارش تاناکوراس در شرق تهران مملو از مشتری است و علاوه بر پوشاک، همه اجناس دیگر در این فروشگاه ها یافت می شود. از ادکلن و عینک آفتابی گرفته تا کفش و کفش ورزشی و روسری.

بیشتر فروشگاه ها بوی آشنای فروشگاه های تاناکورا را دارند. بوی ماده ای خاص و احساس رطوبت و خیس بودن. لباس‌ها تمیزتر و مرتب‌تر از گذشته هستند و جلوی اکثر فروشگاه‌ها روی آن نوشته شده است: «اقلام جدید پنجشنبه».

جلوی یکی از این مغازه ها مقدار زیادی کتانی در یک سبد گذاشتند. قیمت 680 هزار تن. آقای فروشنده توضیح می دهد که برخی از این ملحفه ها نو هستند و برخی نیز چندین بار پوشیده شده اند اما نو هستند. این فروشگاه همچنین دارای یک ویترین کاملتر برای لباس زیر است.

انواع برندهای معروف لباس زیر زنانه که تقلبی یا اصل بودن آنها شناخته شده نیست. لباس زیر قرمز آدیداس به قیمت 1800000 تن برای فروش گذاشته شده است. فروشنده توضیح می دهد که همین لباس زیر در فروشگاه اصلی او اکنون حداقل هشت تا 10 میلیون تن قیمت دارد.

«این یک نمونه لباس زیر (نمونه) است که از فروشگاه اصلی خارج شده است. این کلمات در زیر لباس زیر هم دیده می شود، لباس زیر فروشی نیست. قیمت سایر لباس های زیر یکسان است و حتی یک کالای ارزان در بین آنها وجود ندارد.

قفسه عطر درست در مقابل ویترین کتانی قرار دارد. در میان آنها می توانید معروف ترین برندهای عطر دنیا را ببینید. آنها همچنین آزمایش کننده هستند و بهترین رایحه را دارند. قیمت عطرها از 800 هزار تن تا بالای یک میلیون است اما هیچ کدام جعبه ندارند.

زنی در حال چانه زنی برای خرید عطر دیور است که می تواند یک میلیون بخرد. او سعی می کند از فروشنده تخفیف بگیرد، اما فروشنده دست از کار نمی کشد و می گوید نمی توانم تخفیف بگیرم.

تاناکورا

در حالی که من در فروشگاه هستم، یک زن و مرد با یک کیسه پلاستیکی بزرگ پر از لباس از راه می رسند. می گویند لباس هایشان مارک است و چند سال پیش از اروپا خریده اند، اما خسته شده اند و می خواهند بفروشند. فروشنده اقلام را مشاهده می کند:

  چگونه برای 10 سال زندگی خود برنامه ریزی کنیم؟

“ما نمیخریم. نخندید، اما ما قبلاً اجناس خریده ایم و دزدیده ایم. ما همه کالاهایمان را می خریم.» ارباب رجوع مثل اینکه خیلی ناراحت شده کارت ملی اش را بیرون می آورد: «آقا خونه من همون نارمک هست، به من میگی دزد؟» این لباس ها را ببینید! اینجا هزار بار بهتر از لباس بوگوندی است.

اختلافات و دعواها در حال افزایش است. زن و مرد با گونی که با خود آورده بودند از مغازه خارج می شوند. فروشنده دوباره شروع می کند: «چرا اینها نمی فهمند مادربزرگ لباس کهنه را به ببر مولانا می فروشد؟» می گویم، اگر جسارتش را نداشته باشد، دوباره من را گیج می کند. فکر می کنید چند بار کفش، کفش ورزشی و لباس خریدم و بعد دزدی رخ داد؟ من دیگر تمایلی به خرید ندارم.

اگر به همه اینها نگاه کنید، هیچکس نمی خواهد لباس بخرد. آنهایی که می خواهند لباس بفروشند به مولانا بروند».

زن جوانی برای خرید عینک آفتابی و ژاکت به این فروشگاه آمد. پلیورها 150 هزار تن هستند. او یک پلیور صورتی انتخاب کرده که روی آن عکس بزرگی از عینک است و حالا قصد دارد یک عینک آفتابی را با همان پلیور ترکیب کند:
آقا این لیوان ها را از کدام کشور آورده اید؟

خانم ما کالا را از زاهدان می آوریم. زاهدان نیز از کشورهای جنوب شرقی آسیا می آید. اینها برای چین و تایلند هستند و اینها هستند. تمام اجناس از مهاباد متعلق به اروپاست. اما هرچه از اینجا بخرید، قابل انکار نیست

دختر جوان یک عینک آفتابی بزرگ با وزن 300000 تن انتخاب می کند. من به فروشگاه دیگری می روم. زن و مرد جوانی وارد آغوش کودکی می شوند و مستقیم به قسمت لباس بچه ها می روند. تقریباً هیچ لباسی مناسب اندازه کودک دو ساله آنها وجود ندارد:

من همیشه از این فروشگاه ها خرید کرده ام اما الان نه به قیمت و نه به کالا اعتقادی ندارم. من یک ساعتی می گردم، لباس مناسبی برای بچه هایم پیدا نمی کنم – نمی ترسی بچه ها مشکل پوستی داشته باشند؟

زن ابروهایش را بالا می اندازد: «چرا؟ لباس ها را با احتیاط بریدم و دوباره جدیدتر است. اما اکنون قیمت ها یک مشکل است. فروشنده بین ما می آید: «خانم، چه انتظاری دارید؟ آن زمان لباس های ما دو سه میلیون بود. الان بیست و دو، سه میلیون. آیا می خواهید با همان قیمت قبلی خرید کنید؟ دلار الان چنده؟ برو همان کالای ایرانی را بخر که بازار را پر کرده است. او گفت: «وقتی به اینجا آمدم نمی خواستم یک ایرانی بخرم. و حالا برای این کت که 950 هزار تن است چقدر لباس بچه می دهید؟

  درخت مرموز تهران کجاست؟

زن به یک کت راه راه خاکستری اشاره می کند که از در آویزان است. کت مومی و گشاد است. زن با علاقه زیاد به کت خیره شد. او به من می گوید: «او خدای شگفت انگیزی است. – او غریبه است زن به فروشنده اضافه می کند:

شنیدم تاناکوراس بسته میشه الان کی بسته میشی؟
– نه ننه، این خبری نیست. 10 سال پیش 10 روز تعطیل کردند، چه شد؟ تنها اکنون تاناکورا رشد کرد.

من در یک فروشگاه دیگر هستم. زن و مرد جوانی وارد می شوند. دنبال شلوار و بلوز می گردند. سبد شلوار جین را زیر و رو کنید. هر شلوار 850 هزار تن. بیشتر شلوارها دارای لکه یا لکه هستند یا پاره شده اند. آقا همشون زشت و پیرن، 850 هزار تن میفروشی؟

مرد به قفسه بالای سرش اشاره می کند، جایی که تمام شلوارهای جین تا سقف ردیف شده اند. هر شلوار یک میلیون و 200 هزار تن است:

اینها جدید هستند، مهم نیست. از هر کدام از این شلوارها یک دانه وجود دارد.
– می خواستیم لباس جدیدی بخریم که بلد بودیم به بازار برویم. مثلاً برای خرید کالاهای ارزان‌تر آمده‌ایم، انگار از کیمیا ارزان‌تر شده‌اند.

کجا کالای ارزان می دهند تا ما به شما کالای ارزان بدهیم؟ اگر برای خرید لباس درجه یک بیایید، پول درجه یک بیشتری مدیون خواهید بود. فکر می کنم خیلی از لباس ها، مانتو ها و کفش هایی که در این فروشگاه ها می بینم اصلا به قیمتشان نمی خورد و در نمونه های بسیار شیک تری در مغازه های برندهای ایرانی یا حتی بوتیک های معمولی پیدا می شود.

اما ظاهرا خارجی بودن اجناس بیش از هر چیز برای خریداران این فروشگاه ها اهمیت دارد و برخلاف گذشته که مشتریان اصلی این فروشگاه ها ضعیف بودند، امروزه دوستداران برندهای خارجی از مشتریان بزرگ این فروشگاه ها هستند.

منبع: روزنامه ایران

دیدگاهتان را بنویسید