مرد جوان خانواده ای را به آتش کشید!

443627 531 خبر مرکزی

سید خلیل سجادپور| مرد جوانی که در جنایتی تکان دهنده خانه ای را با سه نفر از اعضای خانواده اش به آتش کشیده بود، سحرگاه روز گذشته در زندان مرکزی مشهد به دار آویخته شد، جایی که رقص شعله های مرگ به کابوس ختم شد.

حوالی ساعت 3:30 بامداد بیست و سوم اسفند ماه سال 95 بود که ساکنان بلوار سازمان آب با مشاهده دود غلیظ و شعله های آتش از یک ساختمان مسکونی در خیابان شهید اسفندیانی، وحشت زده از خانه های خود فرار کردند.

مردی پشت پنجره یک ساختمان آتش نشانی با وحشت دست داد و از رهگذران و مردم محلی کمک خواست، اما کسی صدای او را نشنید. ماجرا هر لحظه بدتر می شود که یک انفجار مهیب رخ می دهد و یک مرد 44 ساله در مقابل دیدگان شاهدان عینی به داخل کوچه پرتاب می شود.

فریاد و فریاد سکوت صبحگاهی را شکسته بود و شعله های آتش از پنجره بیرون می آمد. دقایقی بعد آتش نشانان از راه رسیدند و همه چیز خاکستر شد. مرد 44 ساله ای که به دلیل سوختگی و سقوط از ارتفاع قادر به حرکت نبود بلافاصله با کمک امدادگران به بیمارستان امام رضا (ع) منتقل شد و تلاش کادر درمانی برای نجات وی از مرگ آغاز شد.

از سوی دیگر با ورود نیروهای آتش نشانی به ساختمان آپارتمانی ناگهان جسد مادر و دختری که بر اثر سوختگی و استنشاق دودهای سمی ناشی از آتش سوزی خفه شده بودند در مقابل چشمانشان پیدا شد.

در پی تحویل اجساد مادر 40 ساله و دختر 7 ساله اش به پزشکی قانونی، تحقیقات از سوی قاضی علی اکبر احمدی نژاد (بازپرس ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) ادامه دارد. در جریان معاینه پزشکی قانونی، یک ظرف پلاستیکی آلوده به بنزین و یک فندک در کنار آپارتمان قرار داشت.

  اعلام اسامی شهرهای شلوغ و پرتردد

با کشف یک آتش سوزی عمدی که منجر به جنایتی هولناک شد، قاضی وقت شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بلافاصله با اعلام وضعیت جسمانی مرد 44 ساله به بیمارستان مراجعه و به بررسی وضعیت جسمانی این مرد 44 ساله پرداخت. شدید بود این جنایت در پشت صحنه باقی مانده است.

مرد مجروح در اظهارات خود به حوادثی اشاره می کند که مدرک مهمی برای این پرونده جنایی شده است. وی گفت: چندی پیش از سوی فردی ناشناس به گونه ای تهدید شدم که یک بار به خودروی من اسید پاشیدند و یک بار نیز خودروی جلوی منزلم را سرقت کردند که در چند خیابان بالاتر رها کردند و …

با ادامه تحقیقات میدانی به فردای آن روز، تیم ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی به سرپرستی کارآگاه سلطانیان (افسر کلانتری) و سرهنگ گلامی ثانی (رئیس وقت اداره جنایی پلیس آگاهی) دامنه تحقیقات تخصصی را گسترش دادند. به سوالات اجتماعی و اخلاقی

تحقیقات نامحسوس کارآگاهان، ریشه این آتش بازی مرگبار را به برخی مسائل عاطفی و مالی مرتبط دانسته است. به همین دلیل نقش مردی 27 ساله به نام شهاب در بین سه مظنون که با اعضای خانواده مقتول ارتباط داشتند بیشتر شناخته شده است زیرا او همکار س (زنی 40 ساله) است. در یک شرکت دولتی و با این زن رابطه مالی داشته است.

از سوی دیگر مردی 44 ساله (مقتول) مدعی است فردی ناشناس با تلفن عمومی با او تماس گرفته و مدعی است که همسرش عامل همه این اتفاقات است! به همین دلیل با همسرم اختلاف نظر داشتم. این در حالی بود که همسرم هم به من مشکوک بود و همین مشکلات به اختلافات بین ما دامن زد.

با پیدا شدن ردپای شهاب در زندگی شاهرو و همسرش، بلافاصله کارگروهی از کارآگاهان به فرماندهی مستقیم سرهنگ حمیدرضا رزمخا (رئیس وقت اداره اطلاعات خراسان رضوی) وارد عمل شده و مجوز قضایی را کسب کردند. آنها به دام افتاده بودند.

  قیمت جهانی طلا امروز 14/12/21

با انتقال وی به کلانتری، تحقیقات از نظر فنی با حضور افسر قضایی ادامه یافت، در حالی که شهاب وقتی دید امتناع هایش بی فایده است و با اسناد و مدارک محکمی مواجه شده است، مجبور به اعتراف و افشای راز نشد. این جنایت هولناک فاش شد

او گفت: ما با هم کار کردیم. “س” از زندگی مشترک آنها بسیار ناراحت بود و همیشه من را آزار می داد. من به عنوان یک جوان بی وابستگی که نمی توانستم برخی از مشکلات خانواده را درک کنم، عصبانیت عجیبی از شوهر S گرفتم و از او متنفر شدم!

شاهرو (مجروح) بیشتر اوقات فقط یک خانه برای رفتن داشت. یک روز جلوی همان خانه ماشینش را دزدیدم و چند لاین بالاتر گذاشتمش تا خودش خوب شود.

از طرفی از نظر روحی تحت تأثیر قرار گرفتم تا اینکه روز قبل از آتش سوزی، «س» (همسر شاهروک) به من گفت: «از آنجایی که گمان می کنم همسرم با زن دیگری در ارتباط است، همیشه نگران این هستم که شوهرم درگیر شود. امشب اینجا “این زن ناشناس بیاید پیش ما زنم را کتک بزند!”

متهم این پرونده ادامه داد: به همین دلیل «س» از من خواست که در اطراف منزلشان نگهبانی بدهم و صبح همان ساعت به خیابان 12 اسفندیانی رفتم اما با دیدن دود غلیظ فرار کردم و به خانه رفتم. به اسفندیانی 4.

پس از بازجویی، کارآگاهان در بازرسی از منزل شهاب با کشف طلا و سکه متوجه شدند که نسبت سکه و طلا «س» (مقتول) نام دارد. در ادامه تحقیقات مشخص شد وی طلاها را سرقت کرده و با همکارش (مقتول) اختلافات مالی به دلیل اختلاف بر سر ضمانت تسهیلات بانکی داشته که متهم از پرداخت اقساط وام بانکی خودداری کرده است. همسر یک ساله امتناع کرد.

  تاثیر شیرین کننده های مصنوعی در سم زدایی

سرانجام پس از 24 ساعت بازجویی تخصصی، شهاب سرانجام اعتراف کرد که خانه شاهروک را به آتش کشیده است و گفت: ظرف بنزینی را که از قبل به این بلوک آورده بودم امروز صبح برداشتم و در خانه شان پایین ریختم، فقط خواستم آپارتمان را آتش زدند اما ناگهان شعله های آتش گرفت و تمام خانه آتش گرفت. ترسیدم و فرار کردم.

بر اساس گزارش سیر مراحل این پرونده جنایی، تحقیقات تکمیلی درباره این حادثه هولناک همچنان ادامه دارد، اما تلاش کادر پزشکی برای نجات شاهرو (مصدوم حادثه) بی نتیجه ماند و وی نیز بر اثر عوارض ناشی از آن جان باخت. جراحات . . پس از مرگ وی تنها بازمانده این خانواده نوجوانی بود که شب قبل از جنایت به کاروان راهیان نور سفر کرد.

به همین دلیل پرونده از اهمیت خاصی برخوردار است و پس از بازسازی صحنه جنایت و تکمیل تحقیقات به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی ارسال شد.

شهاب 27 ساله در جلسات دادگاه قاضی مجتبی علیزاده (رئیس وقت شعبه پنجم دادگاه) سعی کرد اظهارات قبلی خود را تکذیب کند اما وقتی با سوالات تخصصی منشی دادگاه مواجه شد شروع به مخالفت کرد و در نهایت اعتراف کرد. به قتل سه عضو یک خانواده؛ بنابراین گزارش، قضات مجرب دادگاه پس از بررسی دقیق محتوای پرونده و اعترافات متهم در جریان محاکمه، وی را سه بار به ردیابی مجدد محکوم کردند.

شهاب 32 ساله صبح دیروز در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت و به دار آویخته شد. مشاهده و حضور قاضی با تجربه در اجرای احکام و سایر مسئولان ذیربط مجازات شد، در حالی که رقص شعله های مرگ در کابوس آتش به پایان رسید تا داستان تلخ دیگری برای «عبرت آموزی» در ذهن بماند. این تاریخ وحشتناک

دیدگاهتان را بنویسید