ماموریت ویژه شطرنج برای بی رحم ترین ساواکی

419470 631 خبر مرکزی

جواد نوایان رودسری| دوستانش او را یک جاه طلبی غریزی می دانستند. مردی که به گفته فردوس آنقدرها که به نظر می رسید باهوش نبود، اما طوری صحبت می کرد که دیگران را به این باور رساند که او یک مدیر امنیتی با تجربه است.

وقتی صحبت از پرویز ثابتی، رئیس اداره امنیت داخلی ساواک و در واقع قادر متعال این سازمان دهشتناک در دوران پهلوی دوم به میان می آید، نمی توان از ارتباطات او غافل شد. او یک بهایی متعصب بود. مردی از زابند که در مدت 13 سال توانست به درجات عالی و مدیر کل اداره سوم در ساواک برسد.

تمام حرفه های او هوای بسیار خوبی داشت. خوب امیر عباس هویدا، نخست وزیر بهائی و نوه میرزا رضا قناد که به دلیل نفرت از مسلمانان حاضر به ماندن در ایران نشد و به عکا در فلسطین رفت تا در خدمت عباس افندی، رهبر وقت بهائیان باشد. و عبدالکریم ایادی پزشک ویژه. شاه که به گفته فردوس تا شش سالگی دامپزشکی خواند و سپس تغییر رشته داد و چندین واحد گذراند، دکتر شد و رئیس بهائیان ایران بود.

اما اینها همه کسانی نبودند که هوای ثابتی داشتند. او ارتباطات گسترده ای با سیا و موساد داشت. به خصوص با موساد که آموزش های اطلاعاتی و امنیتی لازم را دیده بود.

مبنای این اعتماد متقابل ثابتی و مقامات عالی رتبه رژیم صهیونیستی را دوباره باید در ایمان به اصطلاح دینی وی جست و جو کرد. صهیونیست ها به بهائیت اعتقاد دارند. مرکز اصلی فعالیت آنها در عکا شهری واقع در سرزمین های اشغالی است و سران این گروه همکاری بسیار نزدیکی با رژیم صهیونیستی دارند. برای موساد، قرار دادن یک بهایی برای ریاست اداره امنیت داخلی ساواک، نهاد اصلی مسئول کنترل همه ایرانیان در سراسر جهان، یک فرصت بود.

آنها مانند سیا آنقدر به ثابتی اعتماد دارند که بعد از فروپاشی رژیم پهلوی و فرار او، 10 روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به او پیشنهاد شغلی به عنوان نان و شیره دادند، بنابراین ثابتی علاوه بر نصیحت رضا (ع) پهلوی در جهت منافع موساد و سیا باقی ماند. پرویز ثابتی اکنون 85 ساله است و در آمریکا و گاه در سرزمین های اشغالی فلسطین زندگی می کند.

ریشه هایی که هرگز خشک نشده اند

ثابتی در سال 1315 در خانواده ای بهائی در سنگسر سمنان به دنیا آمد. در سال 1337 پس از پایان تحصیلات خود در رشته حقوق در دانشگاه تهران به سرهنگ ضرابی یکی از کارمندان وقت ساواک معرفی شد و در این نهاد مخوف امنیتی استخدام شد.

  قیمت خودرو در بازار آزاد 24 اردیبهشت 1401 + جدول

با این حال، آنچه در طول دوره مسئولیت پرویز ثابتی نمایان بود و هرگز از شخصیت و عملکرد او جدا نشد، رابطه او با سازمان بهائی ایران بود. ثابتی به عنوان یکی از اعضای مهم فرقه موفق شد تعداد زیادی از بهائیان را از طریق هویدا و ایادی در مناصب مهم استخدام کند.

در زمانی که به قول حسین فردوس «بهائیان رفتند و به هر مقامی که بخواهند می‌رسند»، ایادی، عاملی که همه برادران دینی خود را معرفی کرد، آشکار شد. نخست وزیری که 13 سال دوام آورد و گاه هفت وزیر بهائی را همزمان در کابینه خود داشت.

ثابتی برخلاف نصیری که مستقیماً به شاه گزارش می داد، چهارشنبه هر هفته با هویدا ملاقات های پنهانی داشت. برخی معتقدند اطلاعات رد و بدل شده در این جلسات نقش اساسی در بقای ظاهری هویدا و دوره 13 ساله نخست وزیری او داشته است.

ثابتی ارتباط خود را با سازمان بهائی حفظ کرد و حتی پس از فرار از ایران تحت رهبری او، بهائیان مانند اطلاعات و سلاح های جاسوسی صهیونیستی در برخی کشورها مستقر شدند و با هویتی ظاهراً ایرانی به موساد خدمت کردند.

ثابتی در پوشش معاونت اداره سوم ساواک نقش مهمی در بازجویی از علمای مخالف رژیم شاه، به ویژه آنهایی که آشکارا با بهائیان مخالفت می کنند، ایفا می کند. او بود که در بازجویی از شهید آیت الله سعیدی، موضوع مخالفت وی با رژیم صهیونیستی و بهائیت را به عنوان یک رفتار ضدامنیتی مطرح کرد و سعی کرد به قول خودش بازجویی های فنی انجام دهد. این عملی بود که در واقع ضرب و شتم شدید و شکنجه های هولناک قرون وسطایی بود و آیت الله سعیدی در زیر آن شکنجه به شهادت رسیده بود.

حساسیت همیشگی به هر دو مقوله رژیم صهیونیستی و فرقه بهائیت از ساختار ذهنی خاصی نشات می گیرد. او تحت آموزش های اطلاعاتی و حتی ضد حزبی و ضد حزبی در اسرائیل قرار گرفت و برخی از مورخان معتقدند که او در همان زمان توسط موساد به خدمت گرفته شد.

ماموران منتخب ساواک با حمایت کامل برای آموزش بیشتر به سرزمین های اشغالی سفر کردند، ابزار شکنجه اسرائیلی وارد ایران شد و سیستم شکنجه گر ساواک شباهت زیادی به همتایان خود در موساد داشت.

در راه خواسته های شاه

ثابتی عموماً به استفاده از خشونت افسارگسیخته معتقد بود. او معتقد بود که از این طریق می تواند مخالفان را کنترل کند. او با وجود موقعیت بالای تشکیلاتی در ساواک، اغلب شخصاً متهمان را بازجویی و شکنجه می کند.

  داستان دردناکی مثل "مادر فرزند"

از طرفی چون اخلاق شاه را به خوبی می دانست، سعی می کرد به دستور او عمل کند و وقت و دلیلی را از دست نداد.

این گواه آن است که در سال 1349 طرح کمیته مشترک ضدخرابکاری را به پهلوی ارائه کرد و آن را تصویب کرد. طرحی برای تمرکز بیشتر بر سرکوب انقلابیون و البته الزام ریاست دائمی و اتحاد مجدد آن با سایر نهادهای امنیتی مانند نیروی انتظامی. تا سال 1352 که زندی پور به ریاست کمیته مشترک شاه منصوب شد، مدیر کل و مدیر این مرکز بود.

در ابتدا، هدف کمیته مشترک تمرکز بر گروه های مسلح بود. اما بعدا ثابتی با هماهنگی و دستور شاه درهای شکنجه‌گاه را به روی همه مخالفان گشود. حتی کسانی که کتاب سیاسی خوانده اند!

از شکنجه دیگران لذت ببرید

در این دوره که از سال 1350 تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت، ساواک کاملاً تحت نظارت مستمر اداره می شد. نصیری علیرغم سمت رسمی که به عنوان مدیر عامل ساواک داشت، اکثر مدیریت اداری و مالی را بر عهده داشت و ثابتی با در اختیار گرفتن نیروهای خود و حتی مستقیماً علیه موساد و سازمان های اطلاعاتی، برخلاف دستورالعمل های اجرایی، کنترل اوضاع را در دست گرفت. سیا وارد مذاکره و همکاری شد.

در این دوره بود که بازار شکنجه در کمیته مشترک بسیار داغ شد. تهرانی یکی از شکنجه گران بدنام مرکز در اعترافات خود حقایق تلخی را درباره نقش همیشگی خود در کشتار هزاران مبارز فاش کرد:

«بعد از ترور زندی پور، حدود اوایل فروردین 54، ناصری من را به اتاق خود فراخواند و گفت که ما عملیات داریم و شما هم با دستور قطعی شرکت کنید. صبح روز 29 فروردین حسین زاده به من زنگ زد و گفت ساعت دو بعد از ظهر به رستوران هتل آمریکایی بیایم.

رفتم و دیدم که همه هستند. جلیل اصفهانی، پرویز نژاد، ناصری، رسولی، شعبانی و دیگران. بعد از ناهار، آتاپور گفت ثابتی برنامه ای دارد و همه شما باید در آن شرکت کنید. نقشه این بود که تعدادی از رزمندگان را به انتقام ترور زندی پور و دیگران بکشند… رفتیم اوین.

به رسولی و شعبانی گفت برو و محموله را از سرهنگ وزیری رئیس زندان بگیرند. اسرا را با چشم و دست و پای بسته سوار وانت کردیم و به ارتفاعات اوین بردیم و همه را با مسلسل یوزی شلیک کردیم. – دستور ثابتی بود.

رژیم چند روز بعد اعلام کرد که این افراد در حال فرار کشته شده اند. پرویز ثابتی از شکنجه لذت می برد; کمالی از شکنجه گران معروف ساواک می گوید:

  خبر فوری چیست؟ چه خبری به عنوان مهم و فوری شناخته می شود؟

«هر بار که کنستانت به کمیته می آمد، عضدی (رئیس کمیته مشترک) به حیاط می آمد و با صدای بلند فریاد می زد: بازجوها مردند، اما صدایشان شنیده نمی شود. فریاد بزنید و فحش دهید، آقا از او خوشش می آید و بارها به همه کارکنان کمیسیون اعلام می کند: «هر وقت آقا پرویز ثابتی به کمیته می آید، متهم را وارد اتاق می کنید و با صدای بلند در می زنید و فحش می دهید تا آقا بشنود. . “

پرویز ثابتی در سالهای پس از انقلاب

ثابتی تا بهمن 1357 چه کاری می توانست برای بقای رژیم شاه انجام دهد. اما در اثر حرفه اش خیلی زود متوجه شد که کار پهلوی تمام شده است. در آبان و آذر تمام اموال خود را فروخت و پول را به آمریکا یا فلسطین اشغالی فرستاد و 10 روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی طبق گفته فردوس از ایران گریخت. او مدعی است که در آمریکا از رئیس آن سازمان در تهران قول کار خوب از سیا دریافت کرده است. اما واقعیت این بود که او می خواست قبل از هر کاری به تل آویو برود. با تیمی که مثل او در اسرائیل تمرین کرده است.

این اتفاق افتاد و ثابتی موفق به فرار شد. با فرار شاه و خانواده‌اش و سپس مرگ او در سال ۱۳۵۹، ناگهان پرویز ثابتی در کنار پسرش ظاهر شد. احمدعلی انصاری مشاور سابق رضا پهلوی می نویسد: ساواک معروف پرویز ثابتی پیدا شده است.

البته وقتی می گوییم سرش پیدا شده به این معناست که سایه اش در یک مکان عمومی دیده شده است وگرنه آفتابی نمی شد و کاملاً می آمد و می رفت. «شنیده ام که ماهانه 50 هزار دلار کمک ثابتی از این بودجه برای راه اندازی شبکه جاسوسی در ایران و یا گسترش شبکه موجود آن صورت گرفته است.

ثابتی مدت هاست که این مسئولیت را بر عهده داشته و با توجه به روابط خاندان پهلوی با صدام، احتمال همکاری وی با سازمان اطلاعات رژیم بعث در دوران جنگ زیاد است. بعدها، در فوریه 2012، طی یک مصاحبه ضبط شده با صدای آمریکا، هرگونه جنایت یا شکنجه در ساواک را انکار کرد. جمله ای که در خاطراتش بر آن اصرار دارد.

اما دم این دروغ بزرگ به قدری آشکار بود که حتی برخی از اعضای سازمان های اپوزیسیون خارج از کشور مانند مهدی فتاپور که با شبکه بی بی سی همکاری نزدیک دارد، ادعاهای پرویز ثابتی را دروغ های مضحک و طنز تلخ نامیدند.

منبع: روزنامه خراسان

دیدگاهتان را بنویسید