قتل همکار به دلیل تنبلی

417228 768 خبر مرکزی

مردی که متهم به قتل همکارش با میله آهنی از روی تنبلی بود در دادگاه کیفری یک تهران محاکمه شد.

متهم قصد فرار از کشور را داشت که توسط ماموران در نقطه صفر مرزی شناسایی و دستگیر شد. این پرونده دو سال پیش پس از کشف جسد خونین جوان 27 ساله در ساختمانی نیمه کاره در سعادت آباد آغاز شد. شواهد نشان می دهد که سر کارگر ساختمانی مورد اصابت جسم سخت قرار گرفته است.

صاحب ملک که با پلیس تماس گرفت و توضیح داد: صبح وقتی برای بازرسی به ساختمان نیمه کاره آمدم با جسد خون آلود عزیزم روبرو شدم. مرد دیگری به نام نورولا نیز در این ساختمان کار می کرد اما خبری از او نیست و فکر می کنم ناپدید شده است.

جسد کارگر جوان با تایید این فرضیه مبنی بر دست داشتن نورولا در جنایت با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. چند روز پس از این حادثه، پلیس رد نورلا را در نقطه صفر مرزی پیدا کرد و او را دستگیر کرد.

مردی که قصد فرار از کشور را داشت دستگیر شد و به درگیری مرگبار با همکار خود اعتراف کرد. در این میان تلاش برای شناسایی والدین بی نتیجه ماند و اثری از خانواده عزیز یافت نشد. اما نورلا به دادگاه کیفری استان تهران معرفی شد و ماجرا را شرح داد. وی گفت: وقتی با همکارم درگیر شدم از ترس میله آهنی را گرفتم و سه ضربه به سرش زدم و فرار کردم.

متهم در خصوص علت وقوع چنین جنایتی گفت: من سال هاست که عزیز را می شناسم و دوستی های زیادی با هم داشتیم. او زمانی که ما در کشورمان بودیم عاشق دختری شد، اما آن دختر را به عزیز ندادند. گفتند تو بی پولی

  فال برای حافظ 10 خرداد 1400

تصمیم گرفتیم به ایران بیاییم و کار کنیم تا من و عزیز بتوانیم برای دختر مورد علاقه مان پول داشته باشیم اما بعد از مدتی شنیدیم که ستاره دختر مورد علاقه عزیز ازدواج کرده و برادرانش او را به عقد یک افغانی در آورده اند. کشور خودشان از آن به بعد عزیز مثل قبل نبود و کار نمی کرد. او خیلی تنبل بود و من همیشه کار او را انجام می دادم.

متهم ادامه داد: از نظر خانه داری، آشپزی، خشکشویی و نظافت مشکلی نداشتم، اما وقتی با هم کار می کردیم و سر کار می رفتیم، باید تمام کارهای ساختمانی را انجام می دادم و عزیز فقط می نشست.

ناراحت بودم چون واقعا خسته بودم و بدنم نمی توانست این همه فشار را تحمل کند. در نهایت با او دعوا کردم و او را زدم. من قصد نداشتم ضربه مهلکی بزنم. بعد از اینکه مرا زدند فرار کردم و دیگر نمی دانم چه شد.

در پایان جلسه با توجه به عدم شناسایی اولیای دم و تقاضای قصاص رئیس قوه قضائیه، قضات دیوانه شدند و وی را طبق ماده 356 قانون مجازات اسلامی به قصاص محکوم کردند. متهم این حکم را نپذیرفت و به دیوان عالی کشور اعتراض کرد.

این تصمیم توسط دیوان عالی کشور تایید نشد. قضات دیوان عالی کشور از کارشناسان پزشکی قانونی علت دقیق مرگ را جویا شده اند. از طرفی باید تلاش دیگری برای شناسایی والدینم انجام شود.

پس از اصلاح این نواقص در حالی که پزشکی قانونی علت مرگ را ضربه شدید به سر اعلام کرد، نورولا بار دیگر پشت میز دادگاه در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ایستاد و به دفاع از خود پرداخت. او گفت: من و عزیز چند سال پیش برای یافتن کار به ایران آمدیم. مدتی است که در یک ساختمان نیمه کاره کار می کنیم، اما عزیز حوصله اش سر رفته است.

  شینزو آبه نخست وزیر سابق ژاپن ترور شد

او کار سخت را به من واگذار کرد. به همین دلیل است که ما بارها دعوا کرده ایم. این آخرین باری بود که به این موضوع اعتراض کردم اما او به من فحاشی کرد و به خانواده ام توهین کرد. به همین دلیل بین ما دعوا شد. من مدتهاست که از رفتار بد او رنج میبرم اما آخرین بار کنترل اعصابم را از دست دادم. او از من قوی تر بود و وقتی به من حمله کرد میله آهنی را برداشتم و سه ضربه به سرش زدم.

متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید نمی خواستم عزیز را بکشم. فقط می خواستم تنبیهش کنم که تنبلی نکند، اما وقتی بیهوش شد ترسیدم. وسایلم را جمع کردم تا از کشور فرار کنم اما دستگیر شدم.

متهم گفت: متاسفم و اکنون اثری از خانواده عزیزم ندارم. من و من تنها بودیم که به ایران آمدیم. من او را مانند برادرم دوست داشتم و به همین دلیل مدت زیادی تنبلی او را تحمل کردم، اما برای آخرین بار عصبانی شدم و مرتکب اشتباه بزرگی شدم. حالا عذر خواهی میکنم

متهم در پاسخ به عدم نشانی متهم از سوی خانواده اش گفت: عزیز نیز در افغانستان به تنهایی زندگی می کند و تعداد زیادی از اعضای خانواده باقی نمانده است و بیشتر آنها در جنگ داخلی افغانستان کشته شده اند. به همین دلیل وقتی عزیز عاشق شد عاشق ستاره شد.

چون فکر می کرد تنهایی اش تمام شده است. نمی دانم یکی از اعضای خانواده عزیزم در قید حیات هستند یا نه. در پی اظهارات متهم و وکیل وی، قضات برای صدور حکم شتافتند.

  روش های شگفت انگیز برای ذخیره اطلاعات

دیدگاهتان را بنویسید