مهدی زارع| نتیجه رویکرد زیستمحیطی دولتهای ایران در شصت سال اخیر، امروز و در پایان دهههای خشک و پرباران فراوانی وجود دارد. چشم انداز مقابله با کم آبی در کشور بدون بررسی وقایع شصت سال گذشته امکان پذیر نیست. سالهاست که باران به اندازه کافی نباریده است.
نشانه های خشکسالی در تهران برای خیلی ها زیاد دیده نمی شود! آب شرب نیز از کلیه منابع آب سطحی و زیرزمینی تهران و شهرهای بزرگ و برای مصارف عمرانی و شهری تامین می شود. پارک ها و درختان زیادی وجود دارد و آبیاری کافی همچنان فراهم است.
اما آن موقع است که شهر خشک شده است. ذخایر آب زیرزمینی آن رو به اتمام است و ممکن است نیاز به تنظیم آب داشته باشد. وضعیت خارج از تهران خیلی بدتر است. در صورت تداوم خشکسالی به تدریج مناطق مرکزی و دور از دریای ایران خالی از سکنه خواهد شد.
بسیاری در تهران و حتی اصفهان، مشهد و تبریز به شست و شوی خودروهای خود با آب چاه هایی ادامه می دهند که معتقدند به طور معجزه آسایی پر می شود، حتی اگر میانگین بارندگی ها کاهش یافته و جمعیت این شهرها و مناطق اطراف در سال های اخیر سه برابر شده باشد. 30 سال .
ظاهراً برخی از مردم و کارمندان هنوز معتقدند که «چاه بی پایان است. آب از اعماق زمین می آید و اگر با فناوری مدرن تری عمیق تر و بهتر حفاری کنیم، باز هم به منابع همیشگی بیشتری دسترسی خواهیم داشت.» تفکر طرفداران آب های عمیق از همین ایده کلی پیروی می کند! این سرزمین به اندازه پایتخت سابق ایران، اصفهان، شهری کویری در مرکز ایران، دیده نمی شود.
این شهر محل تلاقی رودخانهای است که زمانی آب بوده و زایندهرود یا رودخانه حیات نامیده میشود. در 15 سال گذشته، رودخانه خشک بوده است که منجر به بارندگی کم و مدیریت ضعیف آب شده است.
آیا دولت های منسجم در گذشته برای اصلاح سوء مدیریتی که منجر به کمبود آب شده است، اقدامی انجام داده اند؟ آیا دولت جدید کاری برای مبارزه با بیابان زایی انجام خواهد داد؟
آب زاینده رود به مردم نواحی مرکزی ایران، عمدتاً در استان های چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یزد حیات بخشید. قبل از خشک شدن، آب برای هر نفر 240 لیتر بود. تنها 8 درصد از ظرفیت یک میلیارد و 400 میلیون مترمربعی زاینده رود در سال های اخیر پر شده است و حجم سد زاینده رود نیز 128 میلیون مترمربع است که از طریق خط انتقال تنها برای مصارف شرب در اصفهان و یزد استفاده می شود.
مدیریت ضعیف آب، ساخت بیش از حد رودخانه ها، جبران کم آبی برای توسعه صنعتی شهرها از طریق پروژه های انتقال آب و البته خشکسالی از عوامل اصلی بحران آب در ایران است. زاینده رود مهمترین رودخانه استان اصفهان است که از دیرباز منبع تامین آب کشاورزی و همچنین تامین آب شهری اصفهان بوده است.
در دهه های اخیر، آب به طور فزاینده ای کمیاب شده و حوضه نشانه هایی از شور شدن زمین های کشاورزی و افزایش آلودگی پایین دست را نشان می دهد.
اگرچه افزایش ذخایر با تغییر مسیر حوضه در بالادست زاینده رود انجام شده است، اما به دلیل رقابت شدیدتر برای آب از بخش های رو به رشد شهری و صنعتی، تداوم شور شدن در قسمت های پایینی حوضه و زوال، تهدیدات قابل توجهی برای کشاورزی آبی وجود دارد. کیفیت آب در رودخانه
رودخانه زاینده رود که 400 کیلومتر از میان رشته کوه های زاگرس به سمت غرب از پارک ها و زیر پل های صفوی می گذرد، اکنون خشک شده و کف رودخانه جای خود را به خاک و سنگ داده است.
رودخانه به دلایل مختلف خشک می شود. کاهش بارندگی و برنامه های نادرست توسعه صنعتی در مرکز ایران طی شصت سال گذشته را می توان به عنوان منبع خشکسالی زاینده رود معرفی کرد. با خشک شدن رودخانه، کانال های آبیاری در حومه شهر خشک می شود و کشاورزی متوقف می شود و منجر به متروک شدن بسیاری از روستاها می شود.
بیش از 54 شهر استان اصفهان در تابستان امسال با بارش باران مواجه بودند. سدسازی و انحراف آب را عامل اصلی از بین رفتن این رودخانه میدانند و گمان میرود دولتهای گذشته به دلیل عدم حساسیت زیستمحیطی و آیندهنگر، رودخانه را به سمت آبرسانی به استانهای خشکتر از جمله سوق دادهاند. یزد و کرمان.
ارزیابی تأثیر کشاورزی حوضه های رودخانه های خشک ایران و شناسایی راه های بهبود مدیریت آب در بلندمدت امکان پذیر است. سطح کشت آبی در حوضه زاینده رود در شصت سال گذشته دو برابر شده است که منجر به کاهش جریان رودخانه شده است.
این امر بر میراث فرهنگی و چهره شهر اصفهان با اتکای شدید به آب و پل های باستانی تأثیر می گذارد. هدررفت آب بر تالاب اصلی منطقه یعنی تالاب گاوونی و تنوع زیستی و بهره وری آن نیز تاثیر گذاشته است. پایش هدررفت آب و پیامدهای آن با تحلیل تغییرات مزارع کشاورزی، جنگل ها و مناطق شهری امکان پذیر است.
بنابراین لازم است با جزئیات مشخص شود که علت خشکسالی انسانی چیست تا بر اساس این دانش سناریوهای استفاده پایدار از حوضه زاینده رود مشخص شود.