جمعی از جوانان تحصیلکرده آمریکا در ساعت 18:30 با حضور نزدیک به 800 نفر از مقامات عالی رتبه و نمایندگان مجلس و نمایندگان مجلس موسسان را تشکیل دادند و حسنعلی منصور را به عنوان دبیرکل ایران نوین انتخاب کردند. مهمانی – جشن. مردی 41 ساله توسط یک جوان 21 ساله کشته شد.
حزب ایران نوین چهار ماه پس از حمله خونین سپاه شاهنشاهی به مدرسه فیضیه و کشتار تعداد زیادی از علما و طلاب آن با ادغام چند حزب و گروه سیاسی برجسته متولد شد.
این حزب متشکل از ائتلافی از چهره های برجسته سیاسی، برخی از اعضای دفتر نخست وزیری، برخی نمایندگان مجلس و برخی از قضات و وکلای متنفذ دوران پهلوی بود.
تاریخ
در اواخر سال 1339 با همکاری حسنعلی منصور، ایرج منصور، دکتر محمدعلی مولوی، فریدون معتمدزیری و امیرعباس هویدا و 30 نفر دیگر گروهی به نام پیشرو تشکیل شد و این سازمان بعدها به نام پیشرو تغییر نام یافت. مرکز پیشرفت
دو حزب مردم و میلیون ها در سال 1339 مصادف با بیستمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی وارد رقابتی ناسالم شدند.
در این دوره تقلب ها و درگیری های زیادی صورت گرفت و با اثبات تقلب و درگیری های انتخاباتی، حزب مردم به عنوان اقلیت و حزب ملی به عنوان اکثریت، انتخابات باطل شد و هر دو حزب اعتبار خود را از دست دادند.
منوچهر اقبال نخست وزیر وقت و دبیرکل حزب ملی از یک سو و اسداله علم دبیرکل حزب مردم از سوی دیگر از سمت دبیرکلی حزب ملی استعفا دادند. علینقی کنی، ناصر عاملی و محمد فضائلی تا سال 1353 در صحنه سیاسی کشور حضور داشتند و در دوره بیست و یکم در سال 1342، دوره بیست و دوم در سال 1346 و دوره بیست و سوم در سال 1350 در انتخابات مجلس شورای ملی. او در حال رقابت با حزب نوین ایران است. مجلس را داشت.
این حزب در طول حیات سیاسی خود با جناح ها و اختلافات زیادی مواجه شد و سرانجام در سال 1353 با استقرار نظام تک حزبی در ایران به کلی از بین رفت.
اعضای حزب مردم پس از کاهش نقش سیاسی خود در تشکیلات سیاسی، در مرکز ترقی خواه ایران ادغام شدند و راه را برای یک شخصیت سیاسی قدرتمندتر و تشکیلات مرتبط با دربار هموار کردند و دو نخست وزیر را به همراه دیگران مجبور کردند. حزب ایران نوین را در 16 دسامبر 1963 تأسیس کرد و آن را به بزرگترین و تأثیرگذارترین حزب دولتی در دوران پهلوی تبدیل کرد.
کانون ترقی خواه ایران نه به عنوان یک حزب، بلکه به عنوان جمعیت در پاییز ۱۳۴۰ توسط جمعی از جوانان تحصیل کرده آمریکا و برخی وزرا و سیاستمدارانی چون حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا تأسیس شد. با انحلال حزب ملی، این جمعیت در نقش یک حزب مستقل در برابر حزب خلق ظاهر شد و در بیست و یکمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در سال 1342 شرکت کرد.
ایجاد این انجمن در واقع مقدمه ای برای ایجاد حزب ایران نوین بود که یک سال و نیم بعد توسط اعضای انجمن ترقی خواه تأسیس شد.
حزب ایران نوین در مقایسه با همه احزاب و گروههای سیاسی آن زمان، از تعداد بیشتری از شخصیتها و شخصیتهای برجسته سیاسی بهره میبرد و ساختار قدرت متشکلتری و حرفهایتری در ایران در دوران پهلوی تشکیل میداد.
روزنامه اطلاعات یک روز پس از تأسیس این حزب نوشت: شب گذشته طی مراسمی حزب ایران نوین اعلام موجودیت کرد و رسما کار خود را آغاز کرد. در این جلسه اصول و اهداف حزب جدید اعلام و دبیر کل و اعضای شورای مرکزی حزب منصوب شدند.
این نشست با حضور نزدیک به 800 نفر از شخصیت های عالی رتبه و کشوری و اعضای شورای ملی و مجلس سنا ساعت شش و نیم بعد از ظهر در خانه فرهنگ برگزار شد. «از نظر سیاسی در 34 اصل و اعلام اهداف حزب، آقای حسنعلی منصور به عنوان دبیرکل حزب ایران نوین انتخاب شد.
محمد بخارایی، 21 ساله
حسنعلی منصور در 31 بهمن 1343 در مقابل ساختمان مجلس شورای ملی توسط محمد بخارایی از دوستان حجت الاسلام والمسلمین حسنی ترور شد. او درگذشت.
نخست وزیری که در سن 41 سالگی توسط مردی 21 ساله ترور شد و امیر عباس هویدا معاون دبیرکل سازمان ملل متحد جایگزین وی شد، به زودی با محمدرضا شاه به عنوان نخست وزیر جدید جایگزین شد.
حزب ایران نوین با کمیته اجرایی و دفتر سیاسی، سازمان جوانان، زنان، کشاورزان، کارگران، بازرگانان، اتحادیهها، اتحادیهها و سایر تشکلهای مرتبط به همراه کمیته مرکزی خود اقدامات سیاسی و اقتصادی گستردهای انجام داده است.
حزب برای آموزش کارکنان خود مدرسه عالی علوم سیاسی و امور حزبی را تأسیس کرد و ندای ایران نوین را به عنوان بدنه خود منتشر کرد.
حزب ایران نوین در انتخابات مجلس شورای ملی بیست و دوم و بیست و سوم در سال های 1346 و 1350 اکثریت مجلس شورای ملی را به دست آورد.این حزب بزرگترین و ماندگارترین حزب دولتی در دهه های 1340 و 1350 بود و تا زمان تأسیس اکثریت سیاسی را در اختیار داشت.تک حزبی. سیستم در سال 1353
سرانجام این حزب منحل شد و سپس در حزب سلطان پهلوی ادغام شد. به دستور محمدرضا شاه، حزب ایران نوین در 10 اسفند 1353 همزمان با انحلال احزاب و تشکل های دیگر منحل شد و اعضای آن به همراه دیگر اعضای احزاب سیاسی آن زمان با هم ادغام شدند. حزب رستاحیز رهبری محمدرضا شاه پهلوی و خاندان سلطنتی.
ترس از سلطان
محمدرضا پهلوی در 21 اسفند 1353 به طور خصوصی به اسدالله علم گفت که ظاهراً ترس او از جاه طلبی های حزب ایران نوین منجر به انحلال احزاب قبلی و تشکیل حزب رستاخیز متحد شده است.
علم در خاطرات خود می نویسد: «باز هم صحبت از حزب جدید است. گفتم نخست وزیر هم خیلی پر است. گفتند چرا؟ گفتم پایان حزب ایران نوین اکثریت قاطع مردم ایران را می گیرد و شاید به حساب های دیگر چه کسی می داند. گفت: البته او مرد باهوشی است و مطمئنم که می داند هرگز نمی تواند غذا بخورد.
اما حتی هزار نفر هم می توانند در مورد خودشان فانتزی داشته باشند. برای اولین بار این دستور را از شاهنشاه می شنوم. «حتی گفتند وقتی جناح های قوی در این تشکیلات بزرگ وجود دارد، البته می توانند ائتلاف کنند و با اکثریت دولت تشکیل دهند.
با شنیدن این سخنان از زبان شاه البته به ذهنش خطور نکرد که سال ها بعد بالاخره در مورد نیت احتمالی اکثریت مردد دید.
البته علم در خاطراتش خشم و کینه طولانی و فراموش نشدنی خود را از امیرعباس پنهان نکرده است. همانطور که در خاطرات خود در روز پنجشنبه 27 فروردین 1354 نوشته است: «امپراتور باید واقعاً در همه جهات درست باشد.
زیرا جاه طلبی ها و گستاخی های حکومت و حزب اکثریت را در هم شکست. بالاخره حزب ایران نوین با دعوت از همه احزاب اعم از جلو و عقب، کمونیست، غیرکمونیست، لیبرال و… در کنگره خود چه کار دارد؟ امپراتور آنقدر هوشیار است که غیرقابل تصور است.
دکتر حسین خطیبی، از اعضای برجسته حزب ایران نوین و نایب رئیس وقت مجلس، دلایل انحلال و ایجاد این حزب را روزمرگی احزاب قبلی دانست که جز تکرار کلیشه های زیاد، دستور کار و دستور کار مهمی نداشتند. و مسائل جزئی. معاد را ارزیابی می کند.
به گفته خطیبی، این احزاب به جز وقت گذرانی و نمایش در فضای باز و تظاهر، نتوانسته اند طرح انقلاب سفید شاه را اجرا کنند و مردان و دولتمردانی بسازند و تربیت کنند که بتوانند این طرح را در آینده اجرا کنند. که با فساد همراه است و خودشان بحران اجتماعی و سیاسی جدیدی را پایه گذاری کرده بودند که حتیبی آن را «فئودالیسم حزبی» نامید.
وی افزود که بی میلی و بی اعتمادی مردم در کشور به این احزاب، زمینه فعالیت عمومی احزاب را باطل کرده است.
پل یالتا، مفسر لوموند، ناتوانی حزب ایران نوین در تقویت و گسترش برنامه های انقلابی شاه را که اساساً برای اجرای آن طراحی شده بود، و بی اعتباری نهایی و لاعلاج حزب مردم ایران عنوان کرد. این حزب و سایر احزاب موجود قدردانی می کنند.
در گزارش ساواک در مورد تحزب در ایران آمده است: «دستگاه حزب صرفاً به یک تجارت یا مؤسسه انتفاعی تبدیل شده است که در آن عدهای صرفاً منافع خود را در نظر میگیرند و منافع اجتماعی را در حفظ منافع فردی در نظر نمیگیرند، مانند همه منتخبان و منتخبین. مسائل مربوط به انتصاب حزب با نظر آقای معینی، معاون دبیرکل حزب تشکیل شده است و ایشان نسبت به هیچ اقدامی که ممکن است از سوی دوستان و نزدیکان خود مانند برادر منتخب ایشان در مجلس، بدون داشتن یک حزب کامل انجام شود، بی تفاوت نیست. تاریخ، تنها به عضویت در گمرکات و یا رفقایش مانند آقای بلوری، سناتور و رئیس هیئت مدیره تهران شیروکورشید و رشید نادرهانی، رئیس فعلی انجمن شهرستان، منتخب و منصوب از سوی او از میان افراد و شخصیت های مطیع خود انتخاب می کند. از سوی دیگر، کادرهای حساس حزب بین همان گروهی از مردانی تقسیم می شوند که مناصب نمایندگان مجلس را در اختیار دارند. صد به عنوان امیرحسین شیخ بهایی مسئول صنف حزب یا ناصرعلی شیرازی. واحدهای تجاری نه تنها افکار عمومی را تضعیف کردند، بلکه اساساً نسبت به طرفین بدبین بودند: «او سابقه تحریک در موارد مختلف دارد و در شهر کرج جلساتی دارد.
منابع
یادداشت های اسدولا علم
سه حزب، مظفر شاهدی، ص 1004
مظفری، آیات; جریان شناسی سیاسی در ایران معاصر، قم، زمزم هدایت، 1387، چاپ سوم.
مقسودی، مختبه; توسعه سیاسی اجتماعی در ایران 1320-1357، تهران، روزان، 1380، چاپ اول.
دارابی، علی; جریان شناسی سیاسی در ایران، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388.