مردی که 10 سال پیش برادرش را به خاطر بدهی چهار و نیم میلیون تنی کشته بود از قضات کمک خواست.
این مرد برادرش را با چاقو به قتل رساند و اکنون به دلیل عدم پرداخت باج در زندان است.
در سال 90 پس از نزاع خونین دو برادر در خانه پدری، شهروندان موضوع را به پلیس اطلاع دادند. در این درگیری جمشید 37 ساله برادر بزرگترش فریدون را بر اثر اختلاف مالی با ضربات چاقو کشت و توسط همسایگان دستگیر شد.
با تحویل جمشید به ماموران جسد به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات در این باره آغاز شد. جمشید در بازجویی به قتل اعتراف کرد و گفت که قصد کشتن برادرش را نداشته و زمانی که درگیری آغاز شد برادرش را برای دفاع از خود با چاقو زد.
اما پزشکی قانونی تایید کرد که قتل فریدون بر اثر اصابت چاقو بوده و چاقو به عمق بدن فریدون نفوذ کرده و رگ های اصلی جسد را پاره کرده است. پس مادر و برادرزاده های جمشید او را به جرم قتل محاکمه کردند و خواستار مجازات شدند.
در حالی که پرونده در دادگاه مراحل پایانی خود را طی می کرد، جمشید توانست رضایت مادر و برادرزاده هایش را جلب کند. سپس پرونده جمشید به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم از نظر جنبه عمومی جرم پشت میز محاکمه شد.
در جلسه دادگاه پس از قرائت کیفرخواست متهم، نماینده دادستان با توجه به مطالبه دیه متهم از متهم خواستار محکومیت وی شد. متهم در موقعیت قرار می گیرد. او به قتل اعتراف کرد و گفت: اعتراف میکنم که قتل را انجام دادهام اما عمدا این کار را نکردهام.
زمانی که من و برادرم با هم درگیر شدیم او به سمت من حمله کرد و قصد داشت با چاقو به من ضربه بزند و من برای جلوگیری از او ضربه ای به بدنش زدم.
متهم در خصوص علت درگیری گفت: برادرم به من بدهکار است. با اینکه می دانست به پول نیاز دارم و می خواستم امرار معاش کنم، پول را پس نداد. سر این با هم دعوا کردیم او از اینکه پولم را خواسته و به من حمله کرده عصبانی شده بود، برادرم را با چاقو زدم. من قصد کشتن برادرم را نداشتم، می خواستم جلوی کتک خوردن او را بگیرم.
در پایان جلسه دادگاه متهم به قتل برادرش از نظر علنی جرم به حبس تعزیری محکوم شد، با توجه به اینکه پدر و مادرم نیز تقاضای دیه داشتند، وی مکلف به پرداخت دیه شد. برای ورثه قربانی . این تصمیم در دیوان عالی کشور تایید شد.
متهم پس از سال ها نتوانست دیه را پرداخت کند و 10 سال در زندان ماند. چندی پیش در نامه ای به قضات دادگاه تقاضای کمک کرده و سود سهام عدالت را مطالبه کرده بود. دادگاه برای رسیدگی به درخواست متهم تجمع کرد و مرد دوباره در دادگاه حاضر شد. او درخواست خود را مطرح کرد.
در آن لحظه، داوران از او خواستند که دوباره درباره آنچه اتفاق افتاده توضیح دهد. متهم گفت: در زمان حادثه مجرد بودم و با کامیون یکی از دوستانم که آن را اجاره کرده بود کار می کردم. می خواستم به زندگیم نظم بدهم و ازدواج کنم.
در آن زمان برادرم متاهل و صاحب فرزند بود و وضع مالی خوبی نداشت. چند وقت پیش چهار و نیم میلیون تن از من قرض کرد و چند ماه دیگر باید پولم را پس می داد اما بد کرد و پولم را پس نداد. متهم ادامه داد: هر بار که از برادرم می خواستم پولم را بپردازد او بهانه می کرد و می گفت چون مجرد هستم پول ندارم و به همین دلیل پولم را پس نمی دهد.
این آخرین باری است که در این مورد با او تماس گرفتم. او عصبانی شد و به من چاقو زد و من برای دفاع از خودم چاقو را گرفتم و با مشت به شکمش زدم. من حتی چاقو هم نداشتم، چاقو مال برادرم بود. دعوا جلوی چشمان مادرمان شد و او شاهد بود که من قصد کشتن برادر بزرگم را نداشتم.
حتی اگر برادرم را کتک نمی زدم ممکن بود در این درگیری کشته شوم. متهم ادامه داد: 10 سال است که در زندان هستم و نمی توانم یکباره دیه بدهم. به همین دلیل از قضات دادگاه تقاضا دارم با درخواست تقسیم سود موافقت کنند. اگر از زندان آزاد شوم کار می کنم و دیه مادر و برادرزاده ام را می دهم.
پس از پایان جلسه دادگاه، فردی که برای اثبات ناتوانی مالی متهم به عنوان شاهد در دادگاه معرفی شده بود، برخاست و گفت: من با زندگی این مرد آشنا هستم و می دانم که او پولی برای پرداخت دیه ندارد. . یک بار «10 سال پیش سخت کار کرد و الان در زندان است.
او مرد کارگری است که در صورت آزادی قول می دهد کار کند و دیه بدهد. در پایان جلسه، قوه قضائیه برای صدور حکم در مورد درخواست متهم عجله کرد.