فاطمه اسماعیلی| روزهای خوب کارگزاران سهام در نیمه اول سال 99 ادامه نداشت و سهامدارانی که در کمتر از 5 ماه شاهد رشد 300 درصدی شاخص کل بودند، 16 ماه است که دچار افت فرسایشی شده اند. نوساناتی که برخی آن را با تورم و برخی دیگر با دستکاری نرخ بهره مرتبط می دانند.
سه سناریوی تورمی موثر بر بازار سهام را می توان فهرست کرد. تورم با دستکاری نرخ بهره، تورم بدون دستکاری نرخ بهره و کنترل تورم. دو سناریو اول ممکن است برندگان بازار سهام کمی داشته باشند. اما بازنده در هر دو سناریو سهامداران خرد خواهند بود.
در سناریوی سوم هم سهامداران عمومی و هم اقتصاد ملی سود می برند. بررسی تجربیات جهانی نیز نشان می دهد که رونق پایدار ثبت شده در مهم ترین بورس ها زمانی رخ داد که تورم در کانال تک رقمی مهار شد.
در این سناریو، رونق بخش واقعی اقتصاد با کاهش نوسانات آغاز شد و سرمایه گذاری نیز بهبود یافت، به طوری که تاثیر آن بر سود واقعی شرکت ها به عملکرد درخشان بازار رسید.
تورم به نفع بورس؟
شاید خاطرات خوب بازی در نیمه اول سال 1999 هرگز فراموش نشود. زمانی که در کمتر از 5 ماه میانگین موزون قیمت سهم بیش از 300 درصد افزایش یافت و برخی از سهام در این دوره 92 روزه حتی 700 درصد سود نصیب این سهامداران کردند. با این کوچک سازی، زمانی بسیاری فکر می کردند که رشد بازار سهام محصول تورم است.
اما با برگشت قیمت سهام و شروع سقوط، سیستم سهامداران به بورس ها ثابت کرد که دلیل اصلی نوسانات بورس در بهار 99 افزایش تورم نیست بلکه کاهش نرخ سود بوده است.
اما تورم با بورس چه می کند و کنترل تورم چه چیزی برای آن بازار ایجاد می کند؟ آیا کاهش تورم دشمن بورس است؟ سوالاتی که بسیاری از صرافی ها می توانند بپرسند و چون نمی توانند پاسخ درستی پیدا کنند، از احتمال کاهش انتظارات تورمی با دریافت سیگنال و پرتاب آب و آتش می ترسند تا بتوانند سهام خود را به پول تبدیل کنند و به بازار بروند. در صورت کاهش تورم، تهدید نشوید.
اما آیا واقعا بازار سهام و تورم فزاینده با هم مرتبط هستند؟ بررسی تجربیات جهانی در این زمینه نشان می دهد که رشد و رونق باثباتی که در مهم ترین بورس های جهان ثبت شده است اصلا تورم نیست، بلکه زمانی به وجود آمده که تورم زیر کانال 50 رقمی زیر 50 درصد باقی مانده است.
در این شرایط، بخش واقعی اقتصاد به دلیل کاهش نوسانات شروع به حرکت کرده و سرمایه گذاری نیز رو به بهبود است، به طوری که تأثیر آن بر افزایش سود واقعی شرکت ها منجر به ثبت نتایج درخشان در رکورد این بازارها می شود.
تورم چیست؟
تقریباً همه در مورد تورم و معنای آن در زندگی با گوشت و خون شنیده اند. کاهش قدرت خرید، کاهش ارزش پول کشور، افزایش قیمت کالاها و خدمات و بسیاری عوامل دیگر همگی از پیامدهای تورم هستند.
از دیدگاه اقتصادی، تورم عبارت است از افزایش سطح عمومی قیمت ها در یک دوره زمانی معین. تورم تغییر در شاخص قیمت است و معمولاً به عنوان شاخص قیمت مصرف کننده در نظر گرفته می شود. شاخص قیمت مصرف کننده نیز معیاری برای سنجش میانگین وزن یک سبد کالا و خدمات مانند مواد غذایی، حمل و نقل، بهداشت و … است که برای محاسبه تورم استفاده می شود.
بانک مرکزی هر کشور سبد کالا را تعیین می کند و تورم سالانه را بر اساس تغییرات قیمت های این سبد محاسبه می کند. بر اساس آخرین آمار، تورم سالانه خانوارها در آبان ماه 1400 در کشور به 44.4 درصد رسید که نسبت به ماه قبل یک درصد کاهش داشته است.
برندگان مبادله برای رشد تورم؟
به طور کلی دو سناریوی کلی برای افزایش تورم می توان در نظر گرفت. در حالت اول، کشور با افزایش تورم شاهد دستکاری نرخ بهره خواهد بود.
در این صورت، گروه کوچکی با دسترسی به منابع بانکی، سهام متورم شده را با وام ارزان خریداری کرده و به سبد سهام خود اضافه می کنند و در ابتدای حباب قیمت سهام، آن ها را به قیمت بالایی می فروشند؛ چون از سمت و سوی پول های منتشر شده در بازار – برای حمایت – آگاه هستند، خودشان در حرکت آن در مسیر مورد نظر تاثیرگذار هستند.
با یک نگاه ساده مشخص می شود که تمام پولی که پس از ترکیدن حباب در بهار 99 برای حمایت از بورس صرف شد، تبدیل به اقدامی ویژه شد که احتمالاً مهمترین نقش را در جهت دهی شاخص کل داشت.
در نتیجه حباب قیمتی این سهام نسبت به سایر سهام با تاخیر تخلیه شد. بنابراین، افزایش تورم در دستکاری نرخ بهره تنها تعداد محدودی از ذینفعان را دارد که به وامهای ارزان بانکی، اطلاعات محرمانه و حمایت از پول دسترسی دارند که با سپر انسانی برخی از سهامداران آسیبدیده، سود آنها را به حداکثر میرساند.
با این حال، مورد دوم زمانی رخ می دهد که با وجود افزایش تورم، نرخ بهره دستکاری نشود. تورم که به جرأت می توان گفت برای هیچ گروهی خوب نیست. زیرا در چنین دوره هایی ممکن است حفظ نخود سرمایه گذاری خوبی به نظر برسد، اما واقعیت این است که همزمان با افزایش ارزش بورس، قیمت کالاهای مصرفی و هزینه ها نیز افزایش می یابد.
در چنین شرایطی، سپرده گذاری در بانک ها نیز می تواند بازده خوبی برای این سرمایه گذاران باشد، چرا که اجازه داده شده است که نرخ سود به سطوح تعادلی متناسب با افزایش تورم برسد. با چنین تورمی، تنها نوسان سازهای حرفه ای که می دانند تورم به کدام سمت می رود و بر اساس سیاست اقتصادی دولت چه گریز و کاهشی خواهد داشت، می توانند سود خود را از معاملات سهام افزایش دهند.
اما عموم مردم نمی توانند از این شرایط تورمی استفاده کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که افزایش تورم به هیچ وجه نمی تواند به نفع بازار سهام و کل سهامداران آن باشد.
آیا بورسیه ها تورم را دوست دارند؟
آیا در صورت افزایش تورم، شاهد رونق در بورس خواهیم بود؟ سوالی که رسانه های غیرحرفه ای به آن پاسخ مثبت می دهند و با گمانه زنی هایی که در این راستا ایجاد می کنند، سعی می کنند با دریافت هرگونه سیگنال مثبت برای کاهش انتظارات تورمی، رنگ قرمز را به تابلوی معاملات سهام تحمیل کنند. در ماه ها و سال های اخیر زیاد دیده ایم که اخبار مثبتی از مذاکرات هسته ای شنیده ایم و فشار فروشندگان در سالن شیشه ای را افزایش داده است.
اما در دنیا چه؟ بررسیها نشان میدهد درخشانترین عملکرد ثبتشده در بورسهای توسعهیافته جهان در زمانی رخ داد که تورم در حال کاهش بود و بالعکس، هرگونه سیگنال افزایش تورم منجر به کاهش شدید قیمتها در این بازارها شده است.
به عنوان مثال، در پایان ماه نوامبر، بازارهای سهام جهانی نگران افزایش 0.3 درصدی تورم در 19 کشور منطقه یورو در 12 ماه منتهی به اکتبر بودند. شرایطی که منجر به فروپاشی گسترده بورس های جهانی شد. در وال استریت، همه شاخص ها سقوط کردند.
داوجونز Industrial Average حدود 0.6 درصد سقوط کرد. شاخص Stand P500 0.3 درصد کاهش یافت. شاخص دیگر مهم سهام آمریکا، نزدک کامپوزیت، 0.3 درصد سقوط کرد. در بورس های اروپا، شاخص «فوتسی 100» در بورس لندن 0.5 درصد نسبت به روز گذشته کاهش یافت.
سهام آسیایی نیز به افزایش تورم واکنش منفی نشان دادند، به طوری که شاخص نیکی 225 بورس توکیو 0.4 درصد و شاخص بورس هنگ کنگ 0.25 درصد در بورس هنگ کنگ کاهش یافت زیرا همه می دانند که افزایش تورم باعث بی ثباتی اقتصادی می شود. بخش واقعی اقتصاد و نوسانات سرمایه گذاری که به معنای کاهش رشد بخش واقعی شرکت است.
دیروز دنیای اقتصاد در گزارشی با عنوان “ضایعات تورمی برای سرمایه گذاران” به بررسی جزئیات مجوزهای مجوز صنعتی در نیمه اول سال 1400 پرداخت. تا جایی که بخش صنعت در 26 رشته مختلف به منابع مالی بیشتری نسبت به گذشته نیاز دارد. این در پیش بینی سرمایه گذاری برای مجوزهای صنعتی منعکس شده است.
این وضعیت از یک سو ورود به تولید را با مشکل مواجه می کرد و از سوی دیگر باعث کاهش اشتغال ایجاد شده با مجوزهای صنعتی شد.
وضعیت بورس با عبور از سیل تورم
بعد از این همه توضیحات، وقت آن است که به وضعیت بورس بعد از کنترل تورم نگاه کنیم، آیا باید با کنترل تورم نسبت به سرمایه گذاری در بورس بی خیال باشیم؟ آیا کاهش تورم دشمن سود بورس به خصوص بورس تهران است؟
پاسخ به این سوالات را می توان با یک نه قاطع گفت. درست است که تجربه سالهای اخیر نشان داده است که در دورههای تورمی به دلیل ریسک بالای نگهداری پول، با نگرانی از کاهش ارزش ریال، شاهد افزایش جریان سرمایه به سمت بازار دارایی هستیم و این در کنار رشد دلار به شرکت های صادرات محور ارسال می شود که باعث تورم و البته رشد موقتی در بازار و سهام می شود، اما اکثر اقتصاددانان معتقدند که با ثبات اقتصادی، بورس نیز می تواند رشد واقعی و پایداری را تجربه کند. زیرا رونق واقعی بخش اقتصادی با کنترل تورم آغاز شد و این موضوع می تواند به رونق پایدار در بورس منجر شود. علاوه بر حمایت از نظریه های اقتصادی برای این ادعا، نگاهی به وضعیت بورس های پیشرفته جهانی نیز مؤید این واقعیت است.
به عبارت دیگر، در شرایطی که تورم تحت کنترل باشد، بی ثباتی اقتصادی رخ دهد و سرمایه گذاری توجیه اقتصادی داشته باشد، شاهد رونق مداوم در بازارهای سهام هستیم. در چنین شرایطی امکان محاسبه توجیه اقتصادی طرح ها وجود خواهد داشت. اما این همه ماجرا نیست.
در شرایط ثبات اقتصادی، می توان امیدوار بود که سیاستمداران سیاست های دیکتاتوری را که شاید مهمترین مانع سودآوری بسیاری از بنگاه های اقتصادی کشور است، کنار بگذارند و بسیاری از صنایع بورسی که در حال حاضر تحت تاثیر چنین سیاست هایی قرار دارند، در وضعیت خوبی قرار دارند. موقعیت از نظر سودآوری
با کاهش انتظارات تورمی، بازارهای رقابتی نیز با ثبات تر عمل خواهند کرد و سرمایه قدرت ذهنی بیشتری به دست می آورد و اینجاست که بازار سهام شانس بیشتری برای کسب درآمد خواهد داشت. در عین حال، با کاهش انتظارات تورمی، ترس از معیشت کاهش می یابد و سهامدار از رفتار هیجانی بازار اجتناب می کند.
با کاهش تورم طبیعتا دخل و خرج سرمایه گذار متعادل می شود به طوری که علاوه بر افزایش قدرت سرمایه گذاری، شاهد افزایش فروش به شرکت های داخلی نیز خواهیم بود. در عین حال هزینه های شرکت های تولیدی نیز رو به کاهش است و در مجموع شاهد افزایش دو سویه سودآوری شرکت های بورسی خواهیم بود.
اگر بخواهیم عکس این ماجرا را ببینیم، با افزایش تورم، قدرت خرید کاهش مییابد و فروش شرکتها نیز کاهش مییابد و در نتیجه سودآوری شرکتها کاهش مییابد. از طرفی قیمت کالاها و محصولات برای شرکت ها افزایش می یابد که این امر باعث کاهش سود شرکت ها می شود.
از آنجایی که سود واقعی شرکت ها کمتر از سود پیش بینی شده است، قیمت سهام آنها در حال کاهش است و ممکن است شاخص بورس را تحت تاثیر قرار دهد و کاهش دهد.
اما مهمتر از آن اینکه با ثبات اقتصادی، سیاستمداران جرأت کرده اند دست به جراحی بزنند و قوانینی مانند بی ثباتی و حجم را لغو کنند و بورس را با ابزار ببندند تا بورس کشور بازاری کارآمد با رشد واقعی و البته پایدار شود
یک بازی برنده که به نفع عموم مردم خواهد بود و بازاری که برای برنده شدن در تمام سنین می توان به آن تکیه کرد.