آتلانتیک، اسکات بری کافمن| در سال 2005، یک روانشناس به نام Agnieszka Gulek de Zavala گروه های افراطی را مورد مطالعه قرار داد تا بفهمد چه چیزی باعث می شود افراد در اقدامات تروریستی خشونت آمیز شرکت کنند. در عین حال، او از مفهومی بسیار شبیه به آنچه تئودور آدورنو و اریک فروم محققان قرن بیستمی آن را «خودشیفتگی گروهی» می نامند، آگاه است. برای اینکه به اندازه کافی توسط دیگران شناخته نشوید، «تا زمانی که این عطش به رسمیت شناختن هرگز سیراب نشود.
شانزده سال از آن زمان می گذرد و اکنون گولک دی زاوالا، استاد دانشگاه SC U. پی. اس در لهستان است و همچنین در دانشگاه لندن تدریس می کند و در آنجا به تحصیل در رشته خودشیفتگی گروهی ادامه می دهد. او متوجه شد که این اصلاً یک موضوع حاشیه ای نیست.
خودشیفتگی جمعی فقط یک روح قبیله ای نیست. مردم ذاتا قبیله ای هستند و این لزوما چیز بدی نیست. هویت اجتماعی سالم می تواند تأثیر مثبت زیادی بر رفاه انسان داشته باشد. افراد مبتلا به خودشیفتگی جمعی اغلب بر تبعیض برون گروهی تمرکز می کنند تا وفاداری درون گروهی. در شکل شدید خود، این می تواند رادیکالیسم سیاسی و حتی خشونت بالقوه را افزایش دهد.
داستان گروه ها در مورد اینکه چرا آنها بهتر هستند می تواند متفاوت باشد: گاهی اوقات آنها فکر می کنند اخلاقی ترین افراد هستند، آنها پیچیده ترین فرهنگ را دارند، آنها با استعدادترین، قدرتمندترین یا حامی ترین ارزش های دموکراتیک هستند. آنها ممکن است فکر کنند که عظمت آنها خواست خداست یا اینکه با رنجی بی سابقه در گذشته به آن دست یافته اند. مهم نیست او کیست. در هر صورت، با وجود موانعی که به سختی میتوانیم تصور کنیم، آن را گرفتهاند.»
افراد مبتلا به خودشیفتگی جمعی اغلب به تهدیدهای درک شده از سوی گروه های دیگر واکنش تهاجمی نشان می دهند. نمونه هایی از افراد مبتلا به خودشیفتگی توده ای در پرتغال که فکر می کنند موقعیت آلمان در اتحادیه اروپا بهتر از آنها است، “از بحران اقتصادی آلمان لذت می برند” و از “اقدام خصمانه” علیه آلمان حمایت می کنند.
اما اعضای گروه همیشه از این نوع تفکر بهره نمی برند. افراد مبتلا به خودشیفتگی جمعی از «دشمنان داخلی»، یعنی کسانی که آنها را تأثیر منفی بر گروه می بینند، بسیار آگاه هستند. به هر حال، برخی از مطالعات نشان می دهد که فرد مبتلا به خودشیفتگی جمعی به دلیل دستاوردهای شخصی خود، احتمال بیشتری دارد که گروه را ترک کند و از اعضای گروه خود به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند.
وقتی مردم به خودشیفتگی فکر میکنند، معمولاً به خودشیفتگی متکبر، لافزن و بزرگ فکر میکنند، اما روانشناسانی مانند من شکل آسیبپذیرتری از خودشیفتگی را شناسایی کردهاند که شامل احساس شکننده و ناایمن ارزش خود، از خودگذشتگی و نفرت از خود است. این عزت نفس است.
در برخی کشورها، مانند ایالات متحده، خودشیفتگی جمعی به شدت با خودشیفتگی بزرگ مرتبط است، اما به طور کلی، کسانی که امتیاز بالاتری برای خودشیفتگی آسیب پذیر دارند، در واقع بیشتر در دام خودشیفتگی جمعی گرفتار می شوند. افراد مبتلا به خودشیفتگی جمعی به احتمال زیاد وسواس بیشتری در مورد تایید گروهی دارند، زیرا آنها عمیقاً در مورد ارزش خود در سطح فردی احساس ناامنی می کنند و از عزت نفس ناامید هستند.
با این حال، در نهایت، خودشیفتگی جمعی یک استراتژی مقابله ای موفق نیست و تحقیقات نشان می دهد که باعث افزایش عزت نفس نمی شود. در واقع، وجود افکار خودشیفتگی جمعی احتمالاً خودشیفتگی آسیب پذیر را در سطح فردی افزایش می دهد.
این خطر در هیچ جای دیگری به اندازه حوزه سیاسی آشکار نیست. فروم می نویسد که پس از جنگ جهانی اول او خودشیفتگی گروهی خود را نشان داد. او گفت: «خودشیفتگی گروهی مهمترین پدیده سیاسی است… فرد هیچ است. اما اگر او بتواند خود را با ملت خود همذات پنداری کند و خودشیفتگی شخصی خود را به ملتش منتقل کند، بس.»
خودشیفتگی جمعی را می توان در همه جای طیف سیاسی، راست یا چپ دید، اما به نظر می رسد که برای پوپولیست ها جذابیت خاصی دارد. خودشیفتگی گروهی ملی با حمایت احزاب و سیاستمداران پوپولیست در سراسر جهان همراه است.
یک مطالعه نشان داد که خودشیفتگی تودهای، پس از تعصب، قویترین پیشبینیکننده رأی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2016 بود. حمایت از ماندن ترامپ در قدرت به روشهای غیردموکراتیک (حتی یک تحلیل طولی نشان داد که خودشیفتگی گروهی، بهویژه، افزایش را پیشبینی میکند. در افکار توطئه آمیز در جریان پویش ریاست جمهوری 2016).
اما حتی در گروههای کوچکتر و موقعیتهای کم خطر، خودشیفتگی جمعی همچنان یک مشکل اصلی است. یک مطالعه نشان داد که طرفداران ورزش با خودشیفتگی جمعی بالاتر، احتمال بیشتری دارد که گزارش های خبری انتقادی درباره تیم خود را یک تهدید ببینند. آنها همچنین می گویند که می خواهند به نویسنده این گزارش آسیب برسانند یا به او عبرت بدهند.
چگونه می توانیم گسترش خودشیفتگی گروهی را کاهش دهیم و هماهنگی بین گروهی را افزایش دهیم؟ خوبیش اینه که وقتی اعتماد به نفس داشته باشیم عشق درون گروهی ممکن میشه.
در این صورت حضور در یک گروه حس خوبی به شما دست می دهد و عمیقاً به دستاوردهای واقعی این گروه افتخار می کنید، اما زیاد نگران نباشید که گروه شما عالی شناخته می شود. این رضایت درون گروهی مثبت با بهزیستی بهتر همراه است: برخلاف خودشیفتگی جمعی، با رضایت بیشتر از زندگی، هیجان مثبت، ارتباطات اجتماعی بیشتر و دانش بیشتر همراه است.
به جرات می توان گفت که ماهیت احساسات مردم نسبت به گروهشان کاملاً متعلق به آنها نیست: گولک دی زالوا معتقد است که خودشیفتگی گروهی اغلب در محیط هایی که در آن شک و تردیدهای زیادی در مورد اهمیت شخصی وجود دارد گسترش می یابد – و محرومیت اقتصادی بالا یا نابرابری های اجتماعی قابل توجه آن را افزایش می دهد. – و همچنین در محیط هایی که رهبرانی وجود دارند که در گروه پیشنهاد می کنند که با آنها ناعادلانه رفتار شده است.
در یک مطالعه آزمایشی، گولک دزاوالا و همکارانش در آزمایشگاه تبعیض دریافتند که افراد مبتلا به خودشیفتگی جمعی پس از شرکت در یک دوره آموزشی شش هفته ای آگاهی (طراحی شده برای افزایش احساسات منفی و پرورش قدردانی) تبعیض و نفرت کمتری دارند. آنها همجنس گرایی و تبعیض را نشان دادند. علیه مهاجران
مشخص نیست که این اثرات تا چه زمانی ادامه مییابند، اما حداقل این مطالعات شواهدی دارند که نشان میدهد خودشیفتگی گروهی اجتنابناپذیر نیست. باورهای مربوط به خودشیفتگی گروهی می تواند از همان ابتدا در افراد شکل بگیرد، اما نیازی به رشد ندارند. کودکان می توانند بیاموزند که هویت اجتماعی آنها لازم نیست بیرونی شود تا برای آنها معنادار باشد.
شما نمی توانید دیگران را مجبور کنید که ارزش و اهمیت گروه شما را ببینند، همانطور که نمی توانید آنها را مجبور کنید ارزش درونی شما را به عنوان یک فرد ببینند. اما شما می توانید کنترل کنید که چگونه خود را می بینید و در مورد گروه خود و جهان چه می گویید. تنها راه رهایی از خودشیفتگی گروهی فراتر رفتن از حس شایستگی گروهی و ارتباط با انسان های دیگر است، این راهی است که می توان رفت، حتی اگر راحت تر فکر کنید که فرد خاصی هستید.
شاخص ها:
این مقاله توسط اسکات بری کافمن نوشته شده و در سایت آتلانتیک در تاریخ 6 نوامبر 2021 با عنوان “چه چیزی باعث خودشیفتگی جمعی در جامعه می شود” و برای اولین بار با عنوان “خودشیفتگی جمعی در جامعه چیست؟” توسط زهرا عاملی منتشر شده است. وب سایت مترجم آن را در 12 ژانویه 2014 با همین عنوان منتشر کرد.
اسکات بری کافمن یک عصب شناس و روانشناس انسان گرا است. او موسس و مدیر مرکز علوم منابع انسانی است. Transcend: علم جدید خودشکوفایی از آثار اوست.
[۱]من – تعالی
[۲]آموزش قدردانی آگاهانه