آرام کردن یا شلاق زدن؛ قتل پسر جوان جلوی چشم همسایه ها؟!

419704 560 خبر مرکزی

مرد جوانی که با قمه به پسر دوستش حمله کرده و او را کشته بود راهی دادگاه شد. متهم مدعی است که در زمان قتل شیشه مصرف کرده و وضعیت عادی نداشته است.

دو سال پیش پس از درگیری خونین مقابل خانه ای در غرب تهران، ماموران در قتل مرد جوانی دست داشتند. در این درگیری جوانی به نام حسام 22 ساله که مجروح شده بود بر اثر اصابت چاقو به دلیل شکستگی قلب در راه بیمارستان جان خود را از دست داد.

در تحقیقات اولیه مشخص شد که متهم قتل یکی از آشنایان بوده و مقتول در درگیری با دوست صمیمی پدرش به نام فرید جان باخته است. در پی افشای این ماجرا، فرید ردیابی و دستگیر شد و به درگیری خونین اعتراف کرد. اما او گفت که قصد کشتن نداشته و همه چیز تصادفی رخ داده است.

متهم در بازجویی گفت: دوستم که پدر مقتول است با هم مشاجره کرد و من برای پایان مشاجره به محل رفتم که پسرش آمد و به من حمله کرد. من همچنین برای دفاع از خود مرتکب قتل شدم. البته من قصد کشتن او را نداشتم و تا جایی که یادم می آید ضرباتی که زدم به حسام اصابت کرد و خطی به شکمش زد. اما فکر نمی کردم آن ضربه ها او را بکشد.

پدر مقتول نیز از متهم شکایت کرد و اظهار داشت: روز حادثه متهم با من درگیر شد و من با حالت عصبانیت از او جدا شدم و سپس برای جلوگیری از موضوع گوشی را بر نگرفتم. حل شود؛ اما متهم دستکاری نبود. او جلوی خانه ام آمد و به من و پسرم حمله کرد.

  جزئیات شناسایی فرار مالیاتی سه شرکت فولادی

البته پسرم برای محافظت از من جنگید. خودش را فدای من کرد و جانش را از دست داد. متهم پسرم را با شلاق شلاق زد. پسرم جلوی چشمم مرد. متهم سپس صحنه جنایت را بازسازی و پس از تشکیل کیفرخواست در شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد.

در ابتدای جلسه بستگان مقتول خواستار قصاص شدند. مادر مقتول گفت: من و شوهرم خواهان قصاص هستیم. وقتی دعوا شروع شد، مثل پسرم بیرون رفتم و سعی کردم شوهرم را از دست متهم نجات دهم. اما همسایه ها من را به کناری کشیدند و بعد که مرا بردند گفتند پسرم دستگیر شده و در کلانتری است.

روز بعد فهمیدم پسرم فوت کرده و متهم او را کشته است. پسر کوچکم را که 22 سال بیشتر نداشت برد و من حاضر نیستم او را ببخشم. من و شوهرم از متهم شکایت داریم و خواستار قصاص هستیم. ما اصلا حاضر نیستیم ببخشیم.

پدر مقتول نیز با تایید اظهارات همسرش خواستار قصاص متهم شد. فرید سپس مقابل قضات قرار گرفت و جزئیات ماجرا را توضیح داد.

او گفت: «من از طریق پدرشوهرم با پدر حسام آشنا شدم. در واقع او پدرشوهرم را می شناخت. اما بعد از آشنایی با هم دوست شدیم و سالها با هم دوست بودیم و رفت و آمدهای خانوادگی داشتیم. روز قبل از نبرد خونین با دوستم به خرید رفته بودم. اما آنجا همدیگر را گم کردیم. ماشین را حرکت دادم و اول نتوانستیم همدیگر را ببینیم.

بالاخره دوستم را دیدم. عصبانی بود و حاضر نشد با من بیاید. پس سوار ماشین شدم و رفتم خونه. پسرم با من بود. وقتی به خانه آمدم موضوع را با همسرم در میان گذاشتم و او گفت که نباید این کار را می کردم و کار اشتباهی انجام دادم و باید بر دوستم پیروز شوم.

 

Чм По Футболу 2022

متهم ادامه داد: همسرم از دست من ناراحت شد و گفت اشتباه کردم که بدون پدر حسام به خانه برگشتم. همسرم به من گفت که به خاطر کار اشتباهم به دوست و پدر شوهرم بی احترامی کردم و حالا باید به خانه او بروم و عذرخواهی کنم. بنابراین به خانه دوستم رفتم. اما من با پسرش دعوا کردم.

متهم در تشریح جزئیات درگیری گفت: چند بار مقابل درب منزل دوستم با او تماس گرفتم اما جوابی نداد و به او پیامک دادم که به درب منزل بیاید و با او صحبت کنم. اما او جواب من را نداد. سپس زنگ خانه آنها را زدم. اما وقتی پسرش حسام به خانه آمد، با او دعوا کردم.

در این هنگام قاضی گفت: شاهدان گفتند که با نصف قمه و شمشیر به خانه دوستت رفتی. این نشان می دهد که شما برای دلجویی و آشتی به آنجا نرفتید و قصد دعوا داشتید.

فرید پاسخ داد: نیم خنجر در دستم نبود. وقتی جلوی خانه دوستم رفتم پسرش با شریک زندگی اش به من حمله کرد. دستمالی دور بازوم پیچیدم و نیمه روی زمین افتادم. می خواستم نصف را بگیرم تا دیگر حسام به من حمله نکند. اما او بدتر شد و دوباره به سمت من آمد و این بار به دستش زدم.

قاضی ادامه داد: شاهدان گفتند قبل از اینکه حسام جلوی تو بیاید، با شریک زندگی و شمشیر جلوی در خانه آنها ایستادی. متهم گفت: در آن زمان شیشه مصرف کرده بودم و حالم خوب نبود. شاید نیم تازیانه در دستم بود و الان یادم نمی آید. من اتهام قتل را قبول دارم. اما باور کنید من قصد کشتن پسر دوستم را نداشتم. به یاد دارم که قربانی را زدم.

  اعدام زن و مرد متاهل به دلیل رابطه غیرقانونی

قاضی گفت: بر اساس نظریه پزشکی قانونی مقتول از ناحیه دست اصابت نکرده و از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت قرار گرفته که قفسه سینه وی شکافته و موجب پارگی شدید قلب وی شده است.

متهم گفت: نمی دانم دقیقا چه اتفاقی افتاده است. به هر حال من نمی خواستم بکشم. سپس وکیل مدافع متهم حاضر شد و دفاعیات خود را ارائه کرد. در پایان جلسه، قضات دیوانه شدند تا در مورد این پرونده تصمیم بگیرند.

دیدگاهتان را بنویسید